واژه نامه یوگا


 
 
واژه نامه یوگا
 A
AGNI TATTWA: عنصر آتش.
 AHAMKARA: من - خویشتن.
 AHIMSA: عدم خشونت.
 AJNA CHAKRA: مرکز فرمان روانی واقع در میان مغز - چشم سوم.
 AKASHA TATTWA: عنصر اتر.
 AMAROLI: تمرین یوگای تانترایی که در آن از ادرار بصورت داخلی یا خارجی برای تامین سلامتی ذهن و بدن استفاده می شود.
 AMRIT: شهد سایکیک که در بیندو ترشح شده و از لالانا چاکرا بر روی ویشودهی چاکرا می چکد و احساس سرمستی و شعف ایجاد می کند.
 ANAHATA CHAKRA: مرکز روانی واقع در ناحیه قلب.
 ANAHATA NADA: صدای ناشنیده و لاینقطع
 ANANDA: شعف جاودانی.
 ANANDAMAYA KOSHA: کالبد سعادت و شعف.
 ANNAMAYA KOSHA: غلاف یا کالبد مادی.
 ANTAHKARANA: ابزار درونی - ذهن متجلی شده که شامل چهار بعد ماناس ، بودهی ، چیتا و آهامکارا می باشد.
 ANUSHTHANA: دوره ثابت و معین سادانا که معمولا از صبح زود تا اواخر شب انجام می شود.
 APANA VAYU: انرژی حیاتی واقع در پایین بدن زیر ناف.
 APARIGRAHA: عدم مالکیت - قبول نکردن هدایای تجملی.
 APAS TATTWA: عنصر آب.
 ARTHA: نیازهای مادی - ثروت.
 ASANA: وضعیت راحت و ثابت بدنی.
 ASHRAM: اجتماع یوگایی که ساکنین آن بطور یکسان زیر نظر گورو زندگی و کار می کنند.
 ASHRAMA DHARMA: چهار مرحله زندگی که عبارتند از براهماچاریا ، گریهاستا ، واناپراستا و سانیاسا.
 ASHTANGA YOGA: یوگای هشتگانه که شامل بخشهای یاما ، نیاما ، آسانا ، پرانایاما ، پراتیاهارا ، دهارانا ، دهیانا و سامادهی می باشد.
 ASMITA: وضعیتی فراسوی خویشتن و احساس منیت که در آن تنها آگاهی خالص وجود دارد.
 ASTEYA: درستکاری - دزدی نکردن.
 ATMAN: روح فردی.
 AUSHADI: بیدار کردن انرژی معنوی از طریق گیاهان.
 AVADHUTA: عابدی که دنیا را ترک گفته باشد. ششمین مرتبه سانیاسا که عابد در آن معمولا برهنه می باشد - بالاترین مرتبه ریاضت.
 AVATARA: تجسد مقدس - تجسد خداوند بر روی زمین.
 AYURVEDA: سیستم ودایی تشخیص و درمان بیماریها.
آبـیـاسا(Abhyasa): تمـرین، ممارست، مقایسه شود با وایراگا
 آتـمـان(Atman): خود، خود متعالی یا روح که جاودانی و فرا - آگاه است، هویت یا ذات واقعی ما، گاهی بین آتمـان به عنوان خود هرشخص و پاراما _ آتمـان به عنوان خود متعالی تفاوت قایل می شوند. رجوع کنید به پوروشا، مقایسه شود با برهمن
 آدوایـتـا(Advaita): حقیقت، آموزش اینکه تنها یک واقعیت وجود دارد(آتمـان، برهمن)، به ویژه در اوپانیشادهـا، رجوع شود به ودانتـا
 آرجـونـا(Arjuna): سپید، یکی از پنج شاهزاده پانداوا که در جنگ بزرگی که در ماهابهاراتا به تصویر کشیده شده است شرکت داشت، مرید انسانی خداگونه بنام کریشنا که تعالیم وی در باگاواد گیتا نوشته شده است.
 آسـانـا(Asana): نشستن، وضع قرار گرفتن فیزیکی بدن(رجوع شود به آنگا، مودرا): سومین پایه(آنگا) ازمسیرهای هشتگانه پاتنجلی(آشتانگا یوگا)، این اصطلاح در آغاز تنها به معنی وضعیت مدیتـیشـن بکار گرفته می شد اما بعدها در هاتا یوگا این جنبه از راه یوگا به میزان زیادی تکامل یافت
 آسـمیـتـا(Asmita):هست بودن، من بودن، یکی از مفاهیم در یوگای هشتگانه پاتنجلی، تقریبا معادل آهامکارا
 آشـرامـا(Ashrama): عزلتـکـده، همچنین یکی از مراحل زندگی مانند براهماچاریا، منزل نشینی، جنگل نشینی، و عزلت کامل(سامنیاسین)
 آشتانـگا یـوگـا(Ashta-anga-yoga, ashtanga-yoga): پیوند هشتگانه، یوگای هشتگانه پاتنجلی شامل انضباط اخلاقی(یاما)، پرهیز فردی(نیاما)، حرکات(آسانا)، کنترل تنفس(پرانایاما)، بازداری حسی(پراتیاهارا)، تمرکز(دهارانا)، مراقبه(دیانا)، و خلسه(سمادهی) که فرد را به رهایی(کایوالیا) هدایت می کنند.
 آکـاریا(آچاریا)(Acarya): مربی، راهنما، مرشـد، مقایسه شود با گورو
 آکـاشـا(Akasha): اتـر، فضـا، اولین عنصر مادی از پنج عنصری که جهان مادی را تشکیل داده است، گاهی برای اشاره به فضای درونی یا فضای آگاهی (موسوم به سید – آکاشا) نیز به کار گرفته می شود.
 آمـریـتـا(Amrita): بی مرگی، فناناپذیری، اشاره به روح فناناپذیر(آتمان، پوروشا)، همچنین عصاره فناناپذیری که از مرکز انرژی روانی ناحیه تاج سر خارج می شود(رجوع کنید به ساهاس رارا – چاکرا) و در حالت فعال شده، جسم را به جسم الهی تبدیل می کند(دیویـا - دها)
 آنـانـدا(Ananda): سعادت، سرور، نهایت لذت که اساس کیفیت حقیقت نهایی(تاتوا) است
 آنـگـا(Anga): اندام، بدن(دها، شاریرا)، همچنین بخشهای بنیادی راه یوگا از قبیل آسانا، دارانا، دیانا، یاما، نیاما، پرانایاما، پراتیاهارا، سمادهی
 آوادوتا(Avadhuta): کسی که همه چیز را از خود دور کرده است، نوعی از عزلت گزینی(سامنیاسین) افراطی که با رفتارهای خلاف عرف همراه است.
 آویـدیـا(Avidya): جهالت، علت ریشه ای رنج(دوکـهـا)، آجـنـانـا نیز نامیده می شود، مقایسه شود با ویدیا
 آهامکـارا(Ahamkara): خـود، فردیت هـر کس که باید تعالی یابد، مقایسه شود با آسمیتا، رجوع شود به بودی و مانا
 آهـیـمسـا(Ahimsa): بی آزاری، مهمترین انضباط اخلاقی
 آیـورودا(Ayurveda, Ayur-veda): علم زندگی، یکی از روش های باستانی طب هندی، روش دیگر طب سیدای جنوب هند بوده است.
 B
 BANDHA: قفلهای روان عضلانی انرژی که باعث تغییر جهت انرژی در بدن می شوند.
 BHAGAVAD GITA: نغمه ایزدی - تعالیم لرد کریشنا به آرجونا که در میدان جنگ کوروکشترا در طول جنگ بزرگ ماهابهاراتا داده شد.
 BHAGAVAN: لرد نارایانا یا هاری.
 BHAJAN: نغمه عابدانه.
 BHAKTI YOGA: یوگای تعبد- بهاکتی یوگا به نه بخش تقسیم می شود که عبارتنداز: سراوانا (شنیدن درباره معبود) ، کیرتانا (ذکر شکوه و جلال معبود) ، اسمارانا (به یاد داشتن نام و حضور معبود) ، پاداسوانا (خدمت به معبود) ، آرچانا (پرستش معبود) ، واندانا (کرنش کردن در برابر معبود) ، داسیا ( احساس خادم بودن در برابر معبود) ، ساکهیا (دوستی با معبود) ، آتما نیودانا (سرسپردگی کامل به معبود).
 BHASMA: خاکستر مقدس.
 BHIKSHA: صدقه.
 BHIKSHU: مانک ، سانیاسین.
 BHOGA: تجربه - لذت.
 BHOOTA: عنصر.
 BHRUMADHYA: مرکز بین دو ابرو - کشترام یا نقطه تماس آجنا چاکرا.
 BIJA MANTRA: بذر صوتی - مانترا یا صوت پایه ای که ریشه در فراهوشیاری دارد.
 BINDU VISARGA: مرکز روانی که در بالا و پشت سر واقع گردیده - نقطه یا قطره ای که بنیاد تمامی کائنات می باشد - اساس کل هستی.
 BRAHMACHARYA: کنترل و جهت دهی مجدد انرژی جنسی بمنظور دستیابی به بیداری معنوی.
 BRAHMA GRANTHI: گره خلقت - گره روان عضلانی که در ناحیه عجان واقع شده و برای اینکه کندالینی بتواند از درون سوشومنا نادی بالا برود باید باز باشد.
 BRAHMAMUHURTA: زمان بین 4 تا 6 صبح که زمان ساتویک روز بوده و بهترین موقع برای انجام ساداناهای یوگا می باشد.
 BRAHMA NADI: ظریفترین جریان انرژی درون سوشومنا نادی.
 BRAHMARANDHARA: سوراخی در بالای سر که کندالینی در هنگام ماهاسامادهی از آن ناحیه بدن را ترک می کند.
 BUDDHI: خرد متعالی - توانایی ارزیابی چیزها برای پیشرفت زندگی.
 باندا(Bandha): قید، اسارت، اشاره به این حقیقت که انسانها معمولا در اسارت جهل(avidya) قرار دارند و این امر آنان را بجای زندگی در سایه رهایی درونی ناشی از دانایی(ویدیا، جنانا)، به سوی یک زندگی تحت حاکمیت رفتار کارمایی قرار می دهد.
 برهـما(Brahma): کسی که بسیار بزرگ است، آفریدگار هستی، اولین اصل(تاتوا) برای ظهور حقیقت غایی(برهمن)
 برهماچاریا(Brahmacharya): مشتق ازبرهما و آچاریا به معنی هدایت برهمایی، تربیت صفات ربانی که اوجاها را ایجاد می کند.
 برهمانا(Brahmana): برهمن عضوی از بالاترین گروه اجتماعی جامعه سنتی هند، همچنین متن مذهبی اولیه ای که متون مذهبی و اسطوره ای وداهای چهارگانه را تفسیر می کند. مقایسه شود با آرانیاکا، اوپانیشاد، ودا
 برهمن(Brahman): آنچه که بسیار بزرگ است، حقیقت غایی(مقایسه شود با آتمان، پوروشا)
 بودا(Buddha): بیدارشده، اشاره به کسی که به مقام ارشاد(بودی)و بنا براین رهایی درونی دست یافته است، عنوان افتخاری گوتاما پایه گذار بودیسم که در قرن ششم پیش از میلاد مسیح می زیسته است.
 بودّی(Buddhi): کسی که هشیار است، بیدار، ذهن برتر که جایگاه خرد است(ویدیا، جنانا)، مقایسه شود با ماناها
 بودی(Bodhi): ارشاد، حالت بیداری پیر، یا بودا
 بودی ساتوا(Bodhisattva): وجود ارشادکننده، در یوگای بودیستی ماهایانا، فردی که با انگیزه مهربانی و شفقت(کارونا) بخاطر دیگران به دستیابی به مقام ارشاد متعهد می شود.
 بهاکتا(Bhakta): مرید، مرید فرقه بهاکتی یوگا بهاکتی(Bhakti): ارادت، عشق، عشق بهاکتا به خداوند یا گورو به عنوان مظهر خداوند، همچنین عشق خداوند به مرید
 بهاکتی _ سوترا(Bhakti-Sutra): کلمات قصار در باره عشق، مجموعه ای از کلمات قصار درباره یوگای عاشقانه که به وسیله نارادای حکیم تالیف شده است، کتاب دیگری با همین عنوان نیز به شاندیلیای حکیم منسوب است.
 بهاکتی یوگا(Bhakti Yoga):یوگای عشق، یکی از شاخه های عمده یوگای باستانی که از ظرفیت احساسی سالک برای اتصال به حقیقت غایی با تصور خداوند به صورت والاترین فرد بهره می گیرد(اوتاما _ پوروشا).
 بهاگاواد گیتا(Bhagavad Gita): طنین خداوند، قدیمی ترین کتاب مدون یوگا که در دفینه های ماهابهاراتا کشف شد و شامل تعلیمات کارما یوگا(طریقت حرکت تعالی دهنده)، سامکیا یوگا(طریقت بینش درست نسبت به قوانین هستی)، و بهاکتی یوگا(طریقت عبادت) می باشد. بیش از 3500 سال پیش انسان خداگونه ای بنام کریشنا، شاهزاده آرجونا را در میدان جنگ تحت این تعلیمات قرار داد.
 بهاگاواتا – پورانا(Bhagavata-Purana): بهاگاواتای سنتی، کتابی حجیم با قدمت ده قرن که به وسیله راهبان ویشنو، به ویژه در تجسم وی بصورت کریشنا تقدیس می شود. شریماد _ بهاگاواتا نیز نامیده می شود.
 بیندو(Bindu): بذر، امتیاز، نیروی خلاقه نهفته در هرچیز هنگامی که تمام انرژی ها متمرکز هستند، نقطه ای که روی پیشانی گذاشته می شود و نشان دهنده چشم سوم است(تیلاکا نیز نامیده می شود)
 C
سین مودرا(Cin-mudra): مهر هشیاری، حالتی معمول در دست(مودرا) در وضعیت مدیتیشن (دیانا) که در آن انتهای انگشت نشانه و شست با یکدیگر در تماسند و بقیه انگشتان به حالت مستقیم حفظ می شوند.
 سیت(Cit): هشیاری، حقیقت غایی فراهشیار، رجوع کنید به آتمان، برهمن
 سیتا(Citta): چیزی که هشیار است، هشیاری معمولی، ذهن، متضاد سیت
چاکرا(Cakra , Chakra): چرخ، چاکرا در لغت به معنی چرخ ارابه است اما در استعاره به مراکز روانی_انرژی زای جسم پنهان (سوکشاما- شاریرا) اطلاق می شود. در یوگای بودیستی پنج چاکرا در بدن شناخته شده است در حالی که در یوگای هندی بیش از هفت عدد از این مراکز ذکر می شود که شامل:
 مولا-آدهاراچاکرا (مولادهاراچاکرا) در قاعده ستون فقرات،
 سوادیشتانا چاکرا در ناحیه تناسلی،
 مانیپورا چاکرا در ناف،
 آناهاتا چاکرا در قلب،
 ویشودا چاکرا یا ویشودی چاکرا در گلو،
 آجنا چاکرا در میان سر
 ساهاسرارا چاکرا در فرق سر هستند.
 D
 DHARAKASHA: فضای در برگیرنده مولادهارا ، سوادهیستهانا و مانی پورا.
 DARSHANA: دیدن - نگریستن - مکاتب فلسفی هند که به شش دسته تقسیم می شوند و عبارتند از: سانکهیا ، یوگا ، پوروا میمانسا ، ودانتا ، وایششیکا و نیایا.
 DEVATA: رب النوع.
 DHARANA: متمرکز کردن ذهن بر روی یک نقطه - تمرکز.
 DHARMA: نقش طبیعی که هر شخص در زندگی ایفا می کند - قانون اخلاقی - وظیفه.
 DHYANA: مدیتیشن - مراقبه.
 DIKSHA: مشرف شدن به زندگی معنوی توسط گورو.
دارشانا(Darshana): مشاهده، مشاهده در مفهوم کلامی و استعاره ای آن، نوعی روش فلسفی مانند دارشانا یوگای پاتنجلی، رجوع شود به دریشتی
 دوا(Deva): کسی(مذکر) که می درخشد، هرالهه مذکرمانند شیوا، ویشنو، یا کریشنا، در هر دو صورت حقیقت غایی و فرشته ای بلند مرتبه
 دوی( Devi): کسی (مونث) که می درخشد، هر الهه مونث مانند پارواتی، لاکشمی، یا رادا در هر دو صورت حقیقت غایی(در قطب مونث خود) و فرشته ای بلند مرتبه
 دهارانا(Dharana): نگه داشتن، تمرکز، ششمین پایه (آنگا) از یوگای هشتگانه پاتنجلی
 دهارما(Dharma): حامل، اصطلاحی با معانی متعدد که غالبا به معنی قانون، مشروعیت، پرهیزگاری، نیکوکاری، تعادل به کار می رود.
 دیانا(Dhyana): تصور، مدیتیشن، هفتمین پایه(آنگا) از یوگای هشتگانه پاتنجلی
 دیکشا(Diksha): معرفی کردن، معرفی و آشناشدن با جنبه های پنهان یوگا یا استادان یوگا در سطحی ویژه، تمامی یوگای سنتی به همین روش فعالیت می کند.
 دریشتی( Drishti): منظره، نما، چشم دوختن و نگاه دقیق در یوگا به محل هایی مانند نوک بینی یا نقطه میان دو ابرو، رجوع شود به دارشانا
 دوهـکـا(Duhkha): رنج بردن، یکی از واقعیت های بنیادین زندگی که از جهالت (آویدیا) ذات حقیقی ما (به عبارت دیگر، خود یا آتمان) ناشی می شود.
 E
 EKADASI: یازدهمین روز از هریک از دو نیمه ماه قمری.
 EKAGRATA: متمرکز کردن ذهن.
 F
 G
 GANDHA: بو - رایحه.
 GAYATRI MANTRA: یکی از مقدس ترین مانتراهای ودایی ” اوم بهو بهوا سوه تت سویتوه ورنیم بهرگو دوسیه دهیماهی دهیو یو نه پرچودیات “.
 GHEE: کره تصفیه شده.
 GHERAND SAMHITA: یکی از متون باستانی یوگایی که توسط یوگی گراند نوشته شده است.
 GRANTHI: سه گره سایکیک که عبارتند از : براهما گرانتهی ، ویشنو گرانتهی و رودرا گرانتهی.
 GUNA: صفات و کیفیات عالم محسوسات که به سه دسته ساتوا ، راجاس و تاماس تقسیم می شود.
 GURU: استاد معنوی.
 GURUKRIPA: فیض و برکت گورو.
 GURU POORNIMA: روزی مقدس در تابستان برای ادای احترام به گوروها.
 GYANA YOGA: راه تعمق و اندیشیدن درباره ماهیت حقیقی خویشتن.
 H
 HAMSA MANTRA: مانترای سوهام.
 HARI: موجودی که اعمال شیطانی کسانی را که به او پناه می برند از بین می برد - یکی از نامهای لرد نارایانا یا کریشنا.
 HATHA YOGA: یکی از سیستمهای یوگا که برای کنترل بر روی کالبد فیزیکی و پرانا مورد استفاده قرار می گیرد و شامل بخشهایی همچون آسانا ، پرانایاما ، مودرا ، بانداها و شات کارما می باشد.
 HATHA YOGA PRADIPIKA: متن باستانی یوگایی که توسط یوگی سواتماراما نوشته شده است.
 HIRANYAGARBHA: زاهدان طلایی - تخم طلایی - خرد کیهانی.
 HRIDAYAKASHA: فضای قلب که بین مانی پورا و ویشودهی چاکرا تجربه می شود.
 I
 IDA NADI: یکی از کانالهای اصلی پرانا در بدن - بعد منفعل پرانا که بصورت انرژی ذهنی یا چیت شاکتی متجلی می شود.
 INDRYA: اندامهای حسی که به دو دسته کارما ایندریا (ارگانهای عملکردی) و جناناایندریا (ارگانهای دریافتی) تقسیم می شوند.
 ISHTA DEVATA: شکل مجسم چیزی که ما نسبت به آن احساس کشش کرده و آنرا وجود متعال می دانیم.
 ISHWARA: حقیقت متعالی - اصل فناناپذیر فلسفه سانکهیا - هستی نامتجلی - کیفیت یا اصل لایتغیر.
 ISHWARA PRANIDHANA: ایمان داشتن به حقیقت متعالی.
 ایدا – نادی(Ida-nadi): مجرای کمرنگ، جریان پرانا یا قوس صعودی در کناره چپ کانال مرکزی (سو شومنـا نـادی) که با دستگاه عصبی پاراسمپاتیک مربوط است و هنگامی که فعال شود بر روی ذهن اثر آرامش بخش خواهد داشت، مقایسه شود با پینگالا_نادی.
 ایشوارا(Ishvara): حکمران، خداوند، به آفریدگار نیز اشاره دارد(رجوع کنید به براهـمـا)، در یوگا دارشانای پاتنجلی به خود متعالی نیز اشاره دارد(پوروشا)
 ایشـوارا - پـرانیدانـا(Ishvara-pranidhana): تعلق به خداوند، تسلیم در برابر پروردگار، یکی از تمرین های پرهیز فردی(نیـامـا)در یوگای هشتگانه پاتنجلی، همچنین رجوع کنید به بهاکتی یوگا.
 J
 JAGRAT: نخستین بعد هوشیاری - بیداری.
 JAPA: تکرار مانترا.
 JIVA: هویت فردی.
 JIVATMA: روح فردی.
 JIVAN MUKTA: زنده آزاد - کسی که در زندگی فعلی خود به رهایی دست یافته باشد.
 JNANA: دانش شهودی.
 JNANENDRIYA: پنج اندام حسی که شامل گوشها ، پوست ، چشمها ، زبان و بینی می باشند.
جاینا(Jaina): گاه جاین نیز نامیده می شود: مربوط به جیناها (فاتحین)، استادان رها شده از جاینیسم: عضوی از جاینیسم، سنتی روحانی که به وسیله واردامانا ماهاویرا پایه ریزی شد، وی معاصر بودا بود.
 جاپا(Japa): زمزمه کردن، ذکرو تکرار مانترا
 جیواتمان(Jiva-atman , Jivatman): خود شخصی، هشیاری فردی، متضاد خود غایی (پاراما-آتمان)
 جیوان موکتا(Jivan-mukta): آن که در عین زندگی رها شده است. استادی که درعین زندگی در غالب مادی خود به رهایی (موکشا) دست یافته است.
 جیوان موکتی( Jivan-Mukti): رهایی زنده، حالت رهایی حین زندگی مادی، رجوع شود به ویدها-موکتی
 جنانا(Jnana): دانش، معرفت، بر حسب زمینه به دانش دنیوی و معرفت غیر مادی اطلاق می شود. همچنین به پراجنا و آویدیا نیز رجوع کنید.
 جنانا یوگا(Jnana-Yoga): یوگای معرفت، روشی برای رهایی بر اساس معرفت یا درک مستقیم خود متعالی (آتمان) با کاربرد مداوم بصیرت و افتراق واقعی از غیر واقعی و کناره گیری از آنچه که غیر واقعی (یا بی ارتباط با رهایی) محسوب می شود.
 K
 KAIVALYA: رهایی - موکشا.
 KALPA: یک روز برهما.
 KAMA: شهوت - آرزو - نیاز عاطفی.
 KANDA: ریشه - منشاء تمام نادیها - مرکز تخم مرغی شکل اعصاب که درست زیر ناف قرار گرفته است.
 KAPHA: بلغم - یکی از اخلاط سه گانه آیورودا.
 KARANASHARIRA: کالبد علی - پوشش بدون واسطه روح.
 KARMA: عمل - قانون عمل و عکس العمل که آینده فرد را شکل می دهد.
 KARTA: انجام دهنده عمل.
 KARMAPHALA: نتیجه عمل.
 KARMA YOGA: یوگای عمل - انجام اعمال همراه با آگاهی - یوگای مدیتیشن متحرک.
 KARMENDRIA: پنج عضو فیزیکی عملکرد (پاها ، دستها ، اندامهای صوتی ، مخرج و اندام تناسلی).
 KIRTAN: خواندن نامهای خداوند بصورت آواز.
 KOSHA: غلاف یا کالبد - کوشاها عبارتند از آنامایا کوشا (کالبد فیزیکی) - پرانامایا کوشا (کالبد پرانیک) - مانومایا کوشا (کالبد ذهنی) - ویگیانامایاکوشا (کالبد اشراقی) و آناندامایا کوشا (کالبد سعادت).
 KRIYA YOGA: نام برخی از تمرینات یوگا بخصوص هاتایوگا و کندالینی یوگا.
 KSHETRAM: نقطه تماس چاکراها که در جلوی بدن قرار گرفته اند.
 KUMKUM: گرد مقدس قرمزرنگی که در آیینهای نیایش تانترا از آن استفاده می شود.
 KUNDALINI: انرژی حیاتی که در نزدیکی انتهای ستون فقرات قرار گرفته است - انرژی معنوی - پتانسیل تکاملی.
 KUNDALINI YOGA: شاخه ای از یوگا که به بیداری انرژی نهفته معنوی شخص می پردازد.
 KUSHA: گیاه مقدسی که در مراسم مختلف مورد استفاده قرار می گیرد.
 L
 LAYA: حل شدن - غرق شدن .
 LAYA YOGA: یوگای انحلال هوشیارانه فردیت.
 LINGAM: سمبل مشخصه لرد شیوا - بعد مذکر آفرینش - سمبل کالبد اختری.
 LOBHA: حرص - طمع.
 LOKA: هفت مرتبه هوشیاری که عبارتند از: بهو ، بهووار ، سوار ، ماها ، جانا ، تاپو ، ساتیا.
 M
 MAHABHARATA: بزرگترین منظومه حماسی هند باستان.
 MAHA MANTRA: مانترای هاری راما ، هاری راما ، راما راما هاری هاری ، هاری کریشنا ، هاری کریشنا ، کریشنا کریشنا هاری هاری.
 MAHAPRALAYA: قیامت کبری - تخریب نهایی تمامی هستی در پایان سیکل کیهانی.
 MAHAT: ذهن برتر.
 MAHAVAKYA: شطحیات چهارگانه اوپانیشادی که بیانگر حقایق متعالی ودانتایی یا وحدت بین روح فردی و روح کیهانی می باشند. ماهاواکیاها عبارتند از: پرجنام برهم (هوشیاری برهمن است) ، اهم برهماسمی (من برهمن هستم) ، تت توم اسی (تو همانی) ، ایم آتما برهم (خویشتن برهمن است).
 MALA: رشته تسبیح شکل دانه ها که در تمرینات مدیتیشن از آن استفاده می شود.
 MANAS: ذهن.
 MANDALA: ناحیه - اشکال تانتریک مورد استفاده برای مدیتیشن.
 MANIPURA CHAKRA: مرکز روانی پشت ناف که با انرژی و نیروی حیاتی در ارتباط است - شهر جواهر.
 MANOMAYA KOSHA: غلاف یا کالبد ذهنی.
 MANTRA: صوت یا ارتعاشات انرژی که ذهن را از محدودیتهایش آزاد می کنند.
 MANTRA SIDDHI: تکامل در تمرین مانترا جاپا.
 MAYA: توهم - دانش جزئی - باور نادرست درباره هویت خویش.
 MITAHARA: تغذیه متعادل.
 MOKSHA: آزادی - رهایی.
 MOOLADHARA CHAKRA: چاکرای ریشه واقع شده در ناحیه عجان.
 MOHA: شیفتگی یا وابستگی نابخردانه.
 MOUNA: سکوت.
 MUDRA: نگره روانی که بوسیله حرکات فیزیکی بیان می شود - حرکت یا وضعیتی که بر جریان انرژی در بدن تاثیر می گذارد.
 MUKTI: رهایی - آزادی.
 MURTI: بت.
 N
 NADA: صوت درونی.
 NADA YOGA: یوگای اصوات درونی.
 NADI: کانال یا جریان پرانیک.
 NAMASMARANA: بیاد داشتن نامهای خداوند از طریق تکرار آنها.
 NIDRA: خواب.
 NISHKAMA KARMA: انجام عمل بدون انتظار نتیجه.
 NIYAMA: انضباط درونی - دومین پله آشتانگا یوگا که شامل بخشهای شاوچا ، سانتوشا ، تاپاس ، سوادهیایا و ایشوارا پرانیدهانا می باشد.
 O 
OM: پراناوا یا کلمه مقدس نشان دهنده برهمن.
 OJAS: انرژی معنوی - نیروی حیاتی - نیروی معنوی که از طریق تجرد و تمرینات یوگا بوجود می آید - متعالی ترین شکل انرژی در بدن که درون مایع جنسی نهفته می باشد.
 اوجاس(Ojas): انرژی حیاتـی، انرژی نهفته ای که از راه تمرین، به ویژه پرورش فضایل ربانی(براهمـاچـاریا) ایجاد می شود.
 اوم(Om): مانترای اصلی مظهر حقیقت غایی که درابتدای بسیاری از اذکار مانتریک ذکر می شود.
 P
 PANCHA KLESHA: بلایای پنج گانه نادانی ، منیت ، میل و کشش ، بیزاری و ترس از مرگ.
 PANCHAKSHARA MANTRA: مانترای ” اوم نمه شیوای“ .
 PARAMAHAMSA: چهارمین مرتبه سانیاسا.
 PINGALA NADI: یکی از کانالهای اصلی پرانا در بدن که پراناشاکتی را انتقال می دهد.
 PITTA: صفرا - یکی از اخلاط سه گانه آیورودا.
 POORAKA: دم.
 PRAKRITI: ماده.
 PRANA: انرژی حیاتی که تمامی ابعاد ماده را در برگرفته است.
 PRANAMAYA KOSHA: غلاف یا کالبد انرژی.
 PRANA VIDYA: دانش کنترل پرانا.
 PRANAVA: مانترای اوم - ارتعاش صوتی اولیه .
 PRANAYAMA: تنظیم و گسترش ظرفیت حیاتی انرژی - چهارمین مرتبه آشتانگا یوگا.
 PRASAD: غذایی که در هنگام نیایش به خداوند تقدیم شده و سپس توسط عابدین بعنوان تبرک خورده می شود - تبرک.
 PRATYAHARA: پس کشیدن ذهن از حواس.
 PRITHVI TATTWA: عنصر خاک.
 PUJA: پرستش - نیایش.
 PURANA: افسانه های مقدس باستانی هندیان.
 PURUSHA: هوشیاری.
 PURUSHARTHA: چهار چیزی که شخص باید به انجام برساند تا به هدف حیات شخصی دست پیدا کند که عبارتند از: آرتها (ثروت) ، کاما (عشق) ، دهارما (وظیفه) ، موکشا (آزادی).
 پاتنجلی(Patanjali): مولف یوگا سوترا که حدود سه قرن پیش از میلاد مسیح می زیسته است.
 پاراما آتمان(Parama-atman، paramatman): خود برتر، خود متعالی که بر خلاف خود شخصی(جیوا – آتمان)که به تعداد بیشمار به شکل موجودات زنده وجود دارد، یگانه است.
 پاراماهامسا(Parama-hamsa, paramahansa): قوی برتر، عنوانی افتخاری که به استادان بزرگ، همچون راماکریشنا و یوگاناندا اطلاق می شود .
 پراجنا(Prajna): درایت، متضاد جهالت روحی (آجنانا، آویدیا)، یکی از دوروش رهایی در یوگای بودیستی، روش دیگر، روش مهارتی (اوپایا) یا همان شفقت (کارونا) است.
 پراکریتی(Prakriti): طبیعت، که چند سطحی است و براساس یوگادارشانای پاتنجلی، شامل بعدی بی پایان (به نام پرادانا یا "بنیاد" ، سطوح هستی نهان (موسوم به سوکشما پاروان)، وبخشی مادی یا زمخت (موسوم به ستولاپاروان) است. تمامی طبیعت، فاقد هشیاری (اسیت) فرض می شود و به همین دلیل در تقابل با خود عروج کننده یا روح (پوروشا) در نظر گرفته می شود.
 پراکریتی لایا(Prakriti-laya): استغراق در طبیعت، حالتی برتر از وجود که به رهایی واقعی(کایوالیا) دسترسی نمی یابد، فردی که در این حالت قرار دارد.
 پرانا(Prana): حیات، نفس، زندگی به مفهوم عام، نیروی زندگی که جسم را حفظ می کند، تنفس به عنوان نمود خارجی نیروهای نهانی زندگی
 پرانایاما(Pranayama): متشکل از پرانا به معنی تنفس یا حیات و آیاما به معنی توسعه، کنترل تنفس، چهارمین بخش (آنگا) از مراحل هشت گانه پاتنجلی، شامل دم (پوراکا)، حبس نفس ( کومباکا)، و بازدم (رساکا) آگاهانه. در مراحل پیشرفته، حبس نفس خود به خود به مدت طولانی تری انجام می شود.
 پراسادا(Prasada): بخشش، شفافیت، بخشش الهی، شفافیت ذهنی
 پراتیاهارا(Pratyahara): بازپس گرفتن، بازداری حسی، پنجمین پایه (آنگا) از مسیرهای هشتگانه پاتنجلی
 پوجا(Puja): عبادت، که در بسیاری از اشکال یوگا، به ویژه تانترا و بهاکتی یوگا یکی از جنبه های مهم به شمار می آید.
 پوراکا(Puraka): پر کردن، یکی از جنبه های کنترل تنفس (پرانایاما)
 پورانا(Purana): باستانی، نوعی دایره المعارف عامه که حاوی مطالبی در زمینه شجره نامه سلطنتی، کیهان شناسی، فلسفه و آداب مذهبی است، هجده نمونه عمده و چندین نمونه کوچکتر از چنین دایره المعارف هایی در دسترس است.
 پوروشا(Purusha): مذکر، روح یا خود عروج کننده (آتمان)، نقشی که به وفور در سامکیا و دارشانا یوگای پاتنجلی مورد اشاره قرار گزفته است.
 پینگالا نادی(Pingala-nadi): مجرای سرخ فام، جریان پرانا یا قوس صعودی سمت راست مجرای مرکزی (سوشومنا-نادی) که با دستگاه عصبی سمپاتیک مرتبط است و هنگامی که فعال شود از اثری انرژی زا بر ذهن برخوردار است. رجوع کنید به ایدا- نادی
 Q
 R
رادا(Radha): همسر کریشنا (انسان خداگونه)، نامی برای مادر الهی راجا یوگا(Raja-Yoga): یوگای سلطنتی، شکل قرون وسطایی یوگا دارشانای هشتگانه پاتنجلی که بنام یوگای کلاسیک نیز شناخته می شود. راما(Rama): یکی از تجسم های ویشنو پیش از کریشنا، قهرمان اصلی رامایانا
 رامایانا(Ramayana): زندگی راما، یکی از دو حماسه بزرگ ملی که داستان زندگی راما را بیان می کند. رجوع شود به مهابهاراتا رساکا،
 رچاکا(Recaka): بیرون دادن، بازدم، یکی از جنبه های کنترل تنفس (پرانایاما)
 ریگ ودا(Rig-Veda): رجوع کنید به ودا ریشی( Rishi): غیبگو، پیغمبر، دسته ای از حکمای ودایی، عنوانی افتخاری برای استادان خاص و بزرگ مانند رامانای حکیم درجنوب هند که به نام ماهاریشی (مشتق از ماها به معنی بزرگ و ریشی) معروف است. رجوع کنید به مونی
 S
 SADHAKA: پرتوجوی معنوی.
 SADHANA: تمرین معنوی.
 SADHU: سانیاس - مرد درستکار.
 SADGURU: گوروی راستین.
 SAHASRARA: جایگاه شیوا یا فراهوشیاری - لوتوس هزار گلبرگ - بالاترین چاکرا که بصورت مرز بین عوالم ربانی و معنوی مجسم می گردد و در بالای سر واقع شده است.
 SAMADHI: اوج مراقبه - وضعیت اتحاد بین سوژه مراقبه و هوشیاری کیهانی - هشتمین مرتبه آشتانگا یوگا.
 SAMANA: یکی از پنج پرانا که بین ناف و دیافراگم واقع شده است.
 SAMASKARA: خاطرات موجود در ناخودآگاه - نقوشی که با شخصیت فعلی ما همگون نیستند.
 SAMYAMA: کنترل هماهنگ - اوج پراتیاهارا ، دهارانا و دهیانا.
 SANDHYA: آیین نیایشی که در هنگام طلوع ، ظهر و عصر انجام می گیرد.
 SANKALPA: عهد - فکر - آرزو - تصور.
 SANNYASA: ترک قید و بندهای اجتماعی - آخرین مرحله زندگی یک هندو یا مرتبه مراقبه معنوی.
 SANTOSHA: قناعت.
 SATCHITANANDA: سه صفت مقدس حقیقت ، هوشیاری و فیض.
 SATSANG: گرفتن راهنمایی ، توضیح و دستورات معنوی از گورو.
 SATYA: راستی - حقیقت.
 SHABDA: صوت - کلمه.
 SHAKTI: نیرو - انرژی - جنبه مونث آفرینش - نیرویی که از درون آن تمامی عالم محسوسات متجلی می گردد.
 SHASTRA: کتب مقدس.
 SHATKARMA: شش تکنیک پاکسازی هاتا یوگا که عبارتند از نتی (پاکسازی بینی) ، دهاوتی (پاکسازی دستگاه گوارش) ، ناولی (ماساژ شکم) ، باستی (پاکسازی روده بزرگ) ، کاپال بهاتی (پاکسازی و حیات بخشی ناحیه جلوی مغز) ، تراتاکا (خیره کردن چشمها بدون پلک زدن).
 SHAUCHA: پاکسازی بدن.
 SHISHYA: مرید - پرتوجوی معنوی.
 SHIVA: هوشیاری خالص - یکی از خدایان هندوها - نابودکننده هستی.
 SHIVA LINGAM: سنگ بیضی شکلی که سمبل شیوا ، هوشیاری یا کالبد اختری می باشد.
 SHOONYA - SHOONYATA: نیستی - خلاء.
 SHUDDHI: پاکسازی کردن.
 SIDDHA: موجود کامل - یوگی کامل.
 SIDDHI: تواناییهای خارق العاده و ماوراء طبیعی.
 SOMA: آمریت - گیاهی که بوسیله ریشیهای باستان برای بیداری معنوی و فناناپذیری مورد استفاده قرار می گرفت.
 STHULA SHARIRA: کالبد فیزیکی.
 SUMERU: آخوندک تسبیح.
 SUSHUMNA NADI: نادی مرکزی ستون فقرات که کندالینی یا نیروی معنوی را از مولادهارا به ساهاسرارا هدایت می کند.
 SUSHUPTI: سومین بعد هوشیاری - وضعیت رویا.
 SUTRA: رشته افکاری که متون معنوی باستانی را تشریح می کند.
 SWADHISTHANA CHAKRA: دومین چاکرا که با شبکه ساکرال در ارتباط می باشد.
 SWADHYAYA: مطالعه.
 SWAMI: در لغت به معنی کسی که بر روی ذهن خویش تسلط دارد - پرتوجوی سانیاسی که توسط گورو به آیین سانیاسا مشرف شده باشد.
 SWAPNA: دومین بعد هوشیاری - وضعیت رویا.
 SWARA YOGA: دانش سیکلهای تنفسی.
سمادهی(Samadhi): حالتی از خلسه و اتحاد که در آن مراقبه کننده با موضوع مراقبه یکی می شود، هشتمین و نهایی ترین پایه(آنگا) از یوگای هشت گانه پاتنجلی، چندین نوع سمادهی وجود دارد که چشمگیرترین تمایز بین خلسه سام پراجناتا (آگاه) و آسام پراجناتا (فراآگاه) وجود دارد، عوامل کارمایی جای گرفته در عمق تفکر فرد، تنها در خلسه فراآگاه حل می شوند. ورای این دو نوع خلسه، روشن بینی قرار دارد که گاهی ساهاجنا-سمادهی یا خلسه طبیعی یا خودبخود نیز نامیده می شود که در این حالت، فراآگاهی فرد در خلال بیداری، رویا و خواب، بطور کامل تداوم دارد.
 سماتوا، سماتا(Samatva , Samata): تراز بودن، هموار بودن، حالت ذهنی هماهنگی، تعادل
 سامکیا(Samkhya): عدد، یکی از سنن اصلی هندوییسم، که با دسته بندی اصول (تاتوا) هستی وتشخیص درست آنها برای افتراق روح (پوروشا) از جنبه های گوناگون طبیعت (پراکریتی) سرو کار دارد؛ این سیستم نافذ و تثبیت شده، از رسوم دوران سامکیا-یوگای باستان (پیش از بودیسم) نشات گرفت و به نام سامکیا-کاریکای ایشوارا کریشنا (350 پیش از میلاد مسیح) شناخته می شد.
 سامنیاسا(Samnyasa): رها کردن، قطع تعلقات که چهارمین و آخرین مرحله زندگی است. (رجوع کنید به آشراما) این حالت از دو مرحله تشکیل می شود. مرحله اول شامل قطع تعلق درونی به موجودات فانی و مرحله دوم قطع تعلق بیرونی به آنها است. رجوع کنید به وایراگا
 سامنیاسین(Samnyasin): کسی که رها کرده است، زاهد
 سامپاجناتا سمادهی(Sampajnata-Samadhi): رجوع کنید به سمادهی
 سامسارا(Samsara): محل تلاقی دو رود، کنایه ازجهان فانی و متغیر، متضاد حقیقت غایی (برهمن یا نیروانا)
 سادهانا(Sadhana): به انجام رساندن، انضباطی روحی که به سیدهی(کمال، فضیلت) منجر می شود. این اصطلاح به ویژه در تانترا به کار می رود.
 ساهاجا(Sahaja): با هم متولد شدن، همزادی، اصطلاحی از قرون وسطی که بر اساس آن عالم ماده و عالم غیر مادی از یکدیگر جدا نیستند بلکه یا بطور همزمان وجود دارند و یا جهان مادی توهم یا بازتابی از جهان غیرمادی است که غالبا به شکل خودبخود یا خود انگیز ایجاد می شود، حالت ساهاجا در واقع شرایط طبیعی، یا به عبارتی واقع بینی و روشن بینی، است.
 اسپاندا(Spanda): ارتعاش، یکی از مفاهیم کلیدی شایویسم کشمیر که بر اساس آن جوهرحقیقت غایی پویا است، به عبارت دیگر این حقیقت بطور ذاتی بیشتر بجای ثبات(که در ودانتای ادوایتا تصور می شود) به خلاقیت روی دارد
 T
 TANMATRA: ماهیت ، کیفیت یا جوهره پنج عنصر اتر ، آتش ، هوا ، آب و خاک.
 TANTRA: دانش باستانی و جهانی که هدف اصلی آن فرازش طبیعت انسانی از مرتبه تکامل فعلی و تجربه مراتب متعالی دانش ، تجربه و آگاهی می باشد.
 TAPAS: ریاضت - گرما - فرایند سوزاندن پلیدیها.
 TEJAS: درخشندگی - شعله یا نور طلایی - بیننده ای که ناظر بر مرتبه سواپنا می باشد.
 TIRTHA: آبهای مقدس - مکان مقدسی که معمولا دارای جایی برای غسل و شستشو می باشد.
 TULSI: یکی از گیاهان مقدس هندی که توسط پیروان لرد ویشنو مورد استفاده قرار می گیرد.
 TURIYA: چهارمین بعد هوشیاری - فراهوشیاری - آگاهی همزمان از هر سه بعد هوشیاری.
 TYAGA: انقطاع تدریجی ذهن از عالم مادی.
 تانترا(Tantra): نساجی، یکی از مشاغل سانسکریت شامل آموزش های تانتریک. سنت تانتریسم که بر جنبه شاکتی زندگی روحانی تمرکز دارد و در اوایل دوران پس از میلاد مسیح ایجاد شد و حدود هزار سال پس از میلاد به شکل کلاسیک خود درآمد. تانتریسم از جناح راست (داکشینا) یا محافظه کار و جناح چپ (واما) یا شاخه غیر قراردادی یا خلاف عرف تشکیل می شود که جناح اخیر در کنار سایر عوامل، از آداب و تشریفات جنسی نیز بهره می گیرد.
 تاپاس(Tapas): برافروختگی، گرما، سختی و ریاضت که یکی از اجزای تمامی رویکردهای یوگا برای معراج نفس است.
 تاتوا(Tattva): وجود یا واقعیت، بخشی ویژه از هستی مانند آهامکارا، بودّی، ماناس، حقیقت غایی (همچنین رجوع شود به آتمان، برهمن)
 توریا(Turia): چهارم، کاتورتا نیز نامیده می شود، واقعیت معراج کننده که از سه مرحله قراردادی هشیاری یعنی بیداری، خواب، و رویا فراتر می رود.
 U 
UDANA: یکی از پنج پرانا که در ناحیه بالای حلق فعالیت می کند.
 UPANISHAD: متون ودانتایی که شامل تجارب و تعلیمات قدیسین درباره حقیقت متعالی می باشد.
 UPA PRANA: پنج پرانای فرعی که مسئول عملکردهای عطسه کردن ، خمیازه کشیدن ، خاریدن ، آروغ زدن و پلک زدن می باشند.
 URDHWARETA: یوگیی که انرژی جنسی خود را تبدیل به انرژی معنوی نموده است.
اوپانیشاد(Upanishad): نزدیک نشستن، یکی از کتب مقدس که بخش نهایی ادبیات آشکار شده هندوییسم(به عبارتی نقش ودانتا در آموزش اینگونه اعمال مقدس) را نمایش می دهد، مقایسه شود با آرانیاکا، برهمنا، ودا.
اوپایا(Upaya): روشها، در یوگای بودیستی به معنی تمرین مهربانی(کارونا)، مقایسه شود با پراجنا
 V 
VAIRAGYA: عدم وابستگی.
 VAJRA: رعد و برق - الماس .
 VAJRA NADI: نادی که اجاس درون آن جریان پیدا می کند.
 VARNA ASHRAM: قانون کاست (نظام طبقاتی) هندوها.
 VASANA: آرزوهایی که نیروی محرکه پشت پرده تمامی افکار و اعمال زندگی می باشند.
 VATA: باد - یکی از اخلاط سه گانه آیورودا.
 VAYU TATTWA: عنصر هوا.
 VEDA: کهن ترین متون مقدس آریاییها که بیش از پنج هزار سال پیش به رشته تحریر درآمده اند.
 VICHARA: تعمق.
 VIDYA: دانش.
 VIGYANAMAYA KOSHA: غلاف یا کالبد ذهن متعالی.
 VIJNANA: تواناییهای شهودی ذهن - درک متعالی.
 VIKALPA: باور بی اساس - خیال - تصور .
 VISHUDDHI CHAKRA: مرکز روانی واقع در ناحیه گلو - مرکز پاکسازی.
 VIVEKA: درک یا دانش راستین.
 VRITTI: حرکت دایره وار هوشیاری.
 VYANA: یکی از پنج پرانا که در تمامی بدن پراکنده است.
 W
X
Y
 YAJNA: قربانی کردن.
 YAMA: کنترل خویشتن - اولین پله آشتانگایوگا که شامل آهیمسا ، ساتیا ، آستیا ، آپاریگراها و براهماچاریا می باشد.
 YANTRA: شکل صوری مانترا که برای تمرکز و مراقبه مورد استفاده قرار می گیرد.
 YOGA: اتحاد - روشها و تمریناتی که هوشیاری فردی انسان را با هوشیاری کیهانی متحد می سازد.
 YOGA NIDRA: تکنیک خواب سایکیک یوگایی که باعث ایجاد آرامش عمیق می شود.
 YOGA SUTRA: متن باستانی که توسط پاتانجالی درباره یوگا نوشته شده است.
 YOGADANDA: عصای چوبی به طول تقریبا 2 فوت با انتهای U شکل که برای تنظیم تنفس مورد استفاده قرار می گیرد.
 YOGI: کسی که یوگا تمرین می کند.
 YOGINI: یوگی مونث.
 YONI: منبع - زاهدان.
 YUGA: یکی از تقسیمات زمان - یوگاهای چهارگانه عبارتند از: کریتا ، تریتا ، دواپارا و کالی.
Z
 RAGA: میل و کشش.
 RAJA YOGA: یکی از شاخه های یوگا که در آن آگاهی و تواناییهای روانی از طریق مدیتیشن بیدار می شوند.
 RAMAYANA: کهن ترین منظومه حماسی هند.
 RISHI: بیننده - کسی که بر روی خویشتن تعمق و مدیتیشن می کند.
 ROOPA: شکل - تصویر - ظاهر.
 RUDRAKSHA: چشم لرد شیوا - نوعی میوه که توسط برخی فرق مذهبی (شیوایی) بعنوان دانه تسبیح مورد استفاده قرار گرفته یا دور گردن ، دستها یا بازوها آویخته می شود.
 CHAKRA: دایره - چرخ - مراکز سایکیک که درون کالبد پرانیک قرار گرفته اند - نقاط تماس نادیها با هم - چاکراهای اصلی عبارتند از: مولادهارا ، سوادهیستهانا ، مانی پورا ، آناهاتا ، ویشودهی ، آجنا و ساهاسرارا.
 CHARVAK: یکی از مکاتب فلسفی هند که تنها پدیده های ملموس را معتبر می داند.
 CHELA: مرید .
 CHIDAKASHA: فضای هوشیاری که در ناحیه سر تجربه می شود.
 CHIT: هوشیاری ابدی و ازلی.
 CHITTA: هوشیاری فردی که شامل مراتب نیمه آگاه و ناخودآگاه ذهن می شود - حافظه ، تفکر ، تمرکز ، توجه ، تعمق.
 

راز ذکر اسامی مقدس اک

 

  
اوشو: کتاب راز ذکر اسامی مقدس اک
 
  می تواند بر آگاهی شما تاثیر خیلی مثبتی داشته باشد
 
 برای دیدن نور و شنیدن صوت خداوند اسماء مقدس را زمزمه کنید .
 
1- هیو - نام سری خداوند ( همیشه و در هر حال هیو را زمزمه کنید )
2- ماهانتا - برای ارتباط با آگاهی استاد حق
3- سوگماد - دیداری از طبقه روح
4- هیو …ماهانتا - برای ارتباط با آگاهی استاد حق
5- آ…لا…یی - دیداری از طبقه فیزیکی
6- کالا - دیداری از طبقه اثیری
7- مانا - دیداری از طبقه علی
8- اوم ( آئوم ) -دیداری از طبقه ذهنی
9- باجو - دیداری از طبقه اتری
??- هیو آ ( برای گذر از مرز های ذهنیت و حل مشکل )
11- وازی ( زی – هارجی ) نام معنوی استاد حق سری هارولد کلمپ
12- ر… با…زار(برای ملاقات با ربازارتارز)-گو … پال(برای ملاقات با گوپال داس)د.
 
 
 همه ما در ابتدا صدای خود را داشتیم. منظورم از صدا این است که در زمان بچگی براساس نگرش درونی و میل باطنی مان حرف می زدیم.
وقتی بزرگتر شدیم و به مدرسه رفتیم، به جای صدای خودمان، یاد گرفتیم که با صدای معلم هایمان، پدر و مادر یا کسانی که نقش والد ما را داشتند حرف بزنیم.
 اگر می‌خواهید تا صدای واقعی خود را پیدا کنید از این تمرین استفاده کنید.
 
به درون خود نگاه کنید. ببینید وقتی حرف می زنید صدای چه کسی را می شنوید؟ 
صدای پدرتان؟ صدای مادر؟ گاهی صدای پدربزرگ، گاهی مادر بزرگ و گاهی معلم هایی که سالها قبل داشتید، گاهی صدای همسایه.
 تنها چیزی که به سختی می‌توان آن را پیدا کرد صدای خودتان است.
 همیشه در زندگی به شما گفته شده است که به حرف بزرگتر، به حرف پدر و مادر گوش کنید. 
ولی کسی تابحال به شما نگفته که به قلب و دل خودتان گوش کنید.
 
در واقع آنچه از صدای واقعی‌تان بگوش می رسد فقط ناله ضعیفی است که لابلای صداهای اطرافتان گم شده است.
 برای شنیدن صدای خودتان باید اول از شر این صداهای مزاحم خلاص شوید. 
در این هنگام است که می توانید در درونتان سکوت و آرامش را تجربه کنید و بعد از شنیدن صدای خودتان تعجب کنید و لذت ببرید.
 
در این دنیا مردمی که در رحمت و سعادت زندگی کردند کسانی بودند که با صدای واقعی و درونی شان حرف زدند.
 
مرحله اول: لطفاً بفرمایید اینکه در حال حرف زدن است، کیست؟
 
در هرکاری که مشغول انجامش هستید، فکر می کنید، تصمیم می گیرید یا امثال آن، از خود بپرسید "
 این حرف یا عمل از من می آید یا از کس دیگری؟ واقعاً در درون من چه کسی  در حال حرف زدن است؟ "
 
وقتی گوینده صدا را شناختید تعجب می کنید. می بینید این صدا درست همان صدای مادر یا پدرتان است.
 یافتن صاحب صدا اصلاً سخت نیست. صداها درست عین یک نوار ضبط صوت در ذهن شما وجود دارند. 
همان حرفها، همان توصیه ها و دستورات، همان نصیحت ها.
 
نیازی به جنگیدن با این صداها ندارید. آنچه مهم است همین است که شما بفهمید که این صدای شما نیست.
 موضوع حرف و صدا هرچه باشد، خوب یا بد، می دانید که این صدای شما نیست. 
این اولین قدم برای یافتن معصومیت بچگی است. شما به اندازه کافی به این صداها گوش کردید که حاصلی برایتان نداشته است.
 
 مرحله دوم :
 
وقتی صدا را شناختید از شخص صاحب صدا تشکر کنید و بخواهید که برود و بگذارد تا شما تنها بمانید.
 به یاد داشته باشید کسی که آن صدا را به شما داده، دشمنتان نبوده و قصد بدی نداشته اما در حال حاضر قصد و نیت او اصلاً مهم نیست .
 
وقتی از آن صدا می خواهید تا برود و شما را راحت بگذارد، بند بین شما و صاحب آن صدا گسسته می شود.
 آن صدا شما را در کنترل خود داشت چون شما هم فکر می کردید که آن صدا، صدای خودتان است. 
وقتی این تمرین را مرتب انجام دهید به سرعت از دست صداهای مزاحم درونتان خلاص می شوید و سکوت را در دلتان تجربه می کنید.
 
 
مبانی دانش اکنکار
 
مبانی دانش اکنکاربراساس بینش به زندگی و وقایع زندگی روزمره است.
هر چنـد سـاده و نـاچیزباشنـد. اما همیـن وقایـع روزمـره، بوجـود آورنـده تمـامیت زندگی ماست. با بهرگیـری ازاین دانش لحظـه های زندگـی پا بر عرصه ای می گـذارد کـه توسط ساده تـرین روابـط، راه حـل بزرگتـریـن مشکلات وموانع اهدافمان را بدست آوریم. راه حل آنچه که به جهت کسب آن تـلاش می نمـایـم، تنـها بـراسـاس بینـش فردی ماسـت. بـا گستـرش آن
توانائیـها همچنیـن تمامـی نکات عطف استعدادهای بالقوه را بدست خواهیم آورد. بیشترین مشکلات ما ناشی از عدم آگاهی به زندگی است.
 
دانش اکنکار به جهت اصلاحات اجتماعی وعمومی بوجـود نیـامده است و اساسأ هدف آن نیست. بلکه بـراسـاس گستـرش بینش فـردی است وضعیت آگاهی ما بستگی به شرایط گذشته و آینده نیست. بلکه بینش و آگاهی فردی وضعیتـی است در حـالت بودن، که بهتـرین انتخابها را درچـگونگی روند زندگی بدست می آورد.
 
تمرینـات و تعالیم این دانش برابربا تمامی عقاید وسایراصول فرهنـگ یک ملت است، همیـن اصل، ایـن دانش را از تمامـی مکـتب و فرقه ها و سایر طریقتها که از سایر فرهنـگ ممالک دیگر بوجود آمده است جدا می نماید. درحالیکه تمامـی مکاتب فلسفـی، ماوراءطبیعـه، فراروانشنـاسـی هـرکـدام دارای پیوندی ظریف با این دانش اند. دانش اکنکار دارای این قابلیت است که با تمامی علوم بشری خود را هماهنگ نماید و برابربا تمامی باورهای انسانی به صورت تجربی، تجلی یابد. 
 
به طور طبیعی هرفردی درزندگـی دارای خلاقیت ها ونقاط ضعفی است از دیـدگاه این دانش تمامـی ضعفها ونقـاط قوت بخش ما تنها به جهت رشد وشکـوفـائی بینـش ماست. حتـی در منفی تریـن شرایـط می تـوان بهتـرین امتیـازات را به دست آورد طبق اصول ایـن دانش ما آنیـم که خود بـوجود آورنده زندگیمان هستیم. تمامی شکستها وموفقیتها پیامدی از زندگی هستند که به رشد وشکوفائی ما کمک می کنند. پس آنچه که می اندیشیم در زندگی روزمره در قالبهای متفاوت طبق وقایع روزمره با آن روبرو خواهیم شد. اساس این دانش ایجاد تعادل میـان وقایع مثبت ومنفی است. به گونه ای که تمامی وقایع زندگی چه خوب وچه بـد تأثیری بر بینش واهداف حقیقـی ما نداشتـه باشد. این تنـها وضعیت مطلوبی از آگاهـی است که ما را با تمامی آنچه که به سویمان می آید هماهنگ می سازد. دراین وضعیت ما توانائـی پیوند با آگاهی کیهانی را خواهیم داشت. و شاهد نظام کیهانی خواهیـم بود.
بر خلاف تمامی آنچه که درزندگی در دو قطب منفی ومثبت است تمامیت هستی در نظمی یکپارچـه در چرخـه ای از تکامـل است. در اینجاست کـه تمامـی ناباوریـها، بیهـودگیـها و تمامـی شرایـط نامطلـوب زنـدگـی رنـگ 
می بازد وما شناخت کیهانی خویش را بـدست خواهیم آورد. که به عنـوان یـک انـسان چـه موجودیتـی را درنـظم آفرینـش وهستـی دارا می باشیـم. و تمامی عقاید وباورهای ما در زندگی چه نقشی را ایفا می نمایند. وضعیت شناخت فردی تنها وابسته به دریافت مستقیم از زندگی است. بر اساس این بینش، افراد یک جامعه و خانواده دارای وضعیتهای آگاهی متفاوتی هستند. 
پس بالا بردن بینش فردی برای وحدت یافتـن با تمامی وضعیتـهای آگاهی لازم است. بنابرایـن می توانیـم با شنـاخت عـدم دخـالت درحـوزه آگـاهـی
دیـگران، خـود را نیـزمصون وحفـظ نمائیـم. تمرینـات وتعالیـم ایـن دانـش مرحلـه ای از تعادل را به صورت تجربی به ما اهداء می نماید. برخلاف تمامی متـدها و روشـهای مـدرن بـشری به جهت دریافت بینـش بـالایی از انسان، دانش اکنکار این قابلیت را دارد با کمترین امکانـات تمامی آنچه در زندگی خواستـاریم دست یابیـم. ونیـازی به سفـرهای طولانـی وجستـجوبه جهت ملاقات با اساتید و فلاسفه و سایرشاخصه های علـوم بشـری نیست. طبـق اصول ایـن دانـش هر فـردی نسبت به اوضاع فرهنـگی، اقتصادی، خانوادگی تمـامی امکانـات رشد وشکوفائـی او مهیاست. تنـها به علت عـدم بینـش کافـی از چگونـگی ساختـار زنـدگی، بیشتـر به جـذب دست آویـزها وتکیه گاه هایی است که دراصل مغایـرت نـاشی با روند شکوفائـی اوست. البته منظور قطع مسافرت وسایرارتباطات مملکتی و فرهنگی نیست. بلکه
بسیاری هستند جهت کسب روشنگری بااتلاف وقت وپرداخت هزینه های گزاف ومشقـات فـراوان، خواستـاراستـادی هستنـد که روشنگری را کسب نماید.
 
لازم به تذکـر است این دانش مدعـی اثبـات تعلیمات خود نیست. هر فردی طبق تحقیق لازم و تجربه آن می تواند اهمیت وشناخت این دانش را کسب کند. در تمامی ساختار درونی وبیرونی این دانش هیچ فردی مدعی اثبات این دانش نیست بلکه روشـها و اصول آن لازم است تجربـه گردد. هرفـرد درهـروضعیتی از لحاظ عقیدتی، فرهنگی، وسایر شاخص های تمدنـی که در آن به دنیـا آمـده است، راه است وحقیقـت، پـس توانـائی لازم به جـهت کسب راه منحصر به فرد خویش را دارد. که با تمامی باورهای عقیدتی و اهداف انسانی او، مغایرتی نداشته باشد.
 
هدف تعلیمات دانش اکنکار
 
تعلیمات این دانش بر اساس نور و صوت الهی است. تمامی ادیان اصولی و تمامی علوم بشری با این دو جنبه آفرینش آشنایی دارند به نقل از استاد اک ربازارتارز«مسلمین آن را کلام الحی می نامنـد، مسیحیان روح القدس وصوفیان آن را ودان که همان شبدای هندوهاست.»
 
تعلیمـات ایـن دانـش دارای گستـردگـی نامحـدودی است کـه نمـی تـوان در معیاری خاص قرار داد. در حالیکه همین تعلیمات با شناخت وتجربهء آن نه به صورت تئـوری، خود را با تمـامی آنچـه که انسان به آن دست یافتـه است، هماهنـگ می نمـاید، بـدون اینکـه لطمه ای وارد کنـد. تعلیمـات ایـن دانش مختص به کشور ویا فرهنـگ خاصی نیست هیـچ فـردی شهامت آن را ندارد که مدعی به وجود آوردن این دانش شود. وخود را از طریق این دانش واسطه ای میان خدا وانسان قراردهد. درحالی که نسبت به وضعیت آگاهی خود اختیار تام دارد. تا تمرینات وتکنیک های شخصی ابـداع نماید. این یکی از اهـداف اصلی دانش اکنکار است، هر فـردی مسئـولیت رسالت فردی خـویش را به عهده دارد تا بعد از آمادگـی لازم به عـنوان یک مجـرا راهنمایـی لازم را برابر با تمامی باورها وقوانین جاری مملکتی که در آن زندگی می نماید، به افرادی که دارای اشتیـاق لازم هستند بدون هیـچ چشم داشتی، ارائه دهد، در این صورت با راهنمائـی وارائه تعلیمات به توانایی و گسترش خود کمک می نماید تا به وضعیت بالاتری از آگاهـی دست یابد. تعلیمـات اکنکار این بینـش را به ما اهـدا می نمـاید. که به آنچه می گوییـم، فکر می کنیم، حتی کوچکترین حرکات فردی خویش، خود را مورد تعلیم قرار دهیم، همین نحوه تعلیمات، این دانش را با سایر تکنیک ها و تعلیمات ماوراءطبیعه از جمله یوگـا، هیپنوتیزم و سایـرمکاتب اسرارجدا می نمایـد و هیچ منافاتی با عبادات نماز، روزه و سایر احکام شریعتـی و طریقتـی و سایرمکاتب وادیان اصولی ندارد تجربه ثابت نموده که بسیاری ازاشخاص
با مراجعـه به ایـن تمرینـات در صورت ترک نمـودن احکـام عبـادی خود، مجـددأ با بینـشی بالاتـر به احکـام عبـادی خود پرداخته اند. همچنین سایـر تعلیمات و تکنیک های طریقتی ومکاتب دیگر انسانی، اختلافات عقیدتـی و آرمانی بشری همواره به علت تداخل نحوه اشاعهء راه در نظم و تعلیمات راه دیگر، یا دینی با سایرادیـان دیگـر بـوده است. اما دانـش اکنکار دارای این مشکل نیست زیرا که اشاعه آن بر پایه نجات بشری یا سایر باورهای انسانی نیست. یکی از اصولی ترین قوانین این دانش عدم دخالت در نحوه و روش سایـرتعلیمـات شریعتی وطـریقت های انسانـی است. در صورت چنین عملی فرد خاطی مورد مجـازات قرار می گیـرد. زیرا تمامـی راهها و روشها برابر است با تجلی نور و صدای الهی، وهیچ فردی حق نابودی ویا تخـریب آن را ندارد. دانش اکنکاردارای این قابلیت است که از تـمامی آنچه اشاعه می دهد به صورت تجربی و آگـاهانه نسبت به باور هر فردی بـدون هیـچ جبـهه گیری و راه های مبـارزه طلبـانه، آگـاهانه ازخـود دفـاع نماید. وقربـانی اعمـال خودخواهانه و تعصبـات بیجـای افـراد جاه طلـب و ظاهرفریب نخواهـد شد. تعلیمات ایـن دانـش بـراساس سیـاست ها وقـدرت طلبـی انسانـی نیست و بـالعکس دارای قدرت نامحـدود، به جهـت دفـاع از خویـش است. بـه گونـه ای کـه صدمـه ای بـه متهـاجـم نخواهـد زد. وخـود همچنان در بود و بیان است، زیـرا که هیـچ شخصی در ساختـار اکنکار با کسب این قدرتها و سیـاست ها راه را نمی تواند ادامـه دهد. این به تجربهء ثـابت شده است هـدف تعلیمـات ایـن دانـش در پـی جـذب پیـرو و اعضـای میلیونی نیست.
 
هر چند که بسیاری به طرف این دانش جذب می شوند اما به دلیل داشتن اهـداف کوچک و نخیـف انسانـی از جمـله کسب قدرتـهای ذهنـی، تسلط بر دیگران، و حل نمـودن مشکـلات اقتصادی و سایـراهـداف آگاهـی تحتـانـی توانائـی لازم را به جهت ادامـه راه نخواهـند داشت. زیـرا که بعـدأ متوجه خواهند شد که نظم و دیسیپلین این راه دارای سختی ها ومشکلات فراوانی 
است کـه جوابـگوی اهـداف آنـان نیست و دقیقـأ در یـک دو راهـی متوقـف خواهند شد در اینجاست که فرد یا باید تسلیـم گـردد ویا اینکـه از ادامـه این دانش دست کشد.
 
تمامی ساختار بیرونی از جمله تشکیـل جلسـات و یا مؤسسه وکتاب که در موضوع این دانش مشغول به فعالیت هستند تنها یک ابزار به جهـت ارتباط با باور انسانی است. ونمی تواند هدف نهائـی این دانش باشـد. و اصولأ از اهداف پایه این دانش دریافت شخصی هر فرد به زندگی است. به گونه ای که تداخلی در امورات دیگران وعقاید آنان نداشته باشد.
 
اکنکار چیست ؟
 
اکنکار چه می گوید ؟
راه طبیعی بازگشت نزد خداوند
 
اکنکار دانش باستانی سفر روح نام دارد که عملی دقیق بوده، خالص ترین تعالیم را در بر می گیرد. (اکنکار) قائم به ذات است وعقل از سادگی آن مبهوت می گردد. از همه‎‏ء تعالیم کهن تر و سرچشمهء تمام مکاتب است.
« شریعت ـ کی ـ سوگماد »
 
کرهء خاکـی ما مدرسه ای قدیمـی وبزرگ است. در واقـع تمام عالـم مادی که طبقه فیزیکی نام دارد نیز چنین است. ولی ما به این مدرسه آمده ایـم تا چیـزهای غیـر از حساب و خوانـدن و نوشتـن بیـاموزیـم مـا در جستجـوی راه بازگشت به سر منزل الهی خود هستیم.
 
ما در این مدرسه معلمین بیشماری داشته ایم که ازآن جمله اند محمد(ص) ،عیسی، موسی، کنفسیوس، بودا، کریشنا، سقراط، کپرنیـک، مارتین لوتر، زرتشت، شکسپیر، امرسـون، انیشتن و... این فهرست پایانی ندارد. رشته های تحصیلـی ما دراین مدرسـه از«من کیستم» آغــاز شده و تـا «مفهـوم زندگی» تعمیم می یابد. کتاب های درسـی ما قرآن، انجیل، تورات،وکتب دیگری چون کابالا، تائودجینـگ، کتاب تقدیرات (ای چینگ)، تعالیم بودا، بهاگوادگیتا، کتاب مورمونها، دیلی نیـوز، وحتـی لالایی کودکانه بـوده اند.
ما مایلیم پیشرفت کـرده وافـق دیدگاههـای خـود را توسعــه دهیم. می خواهیـم جایـگاه خود را در طرح بزرگ هستی بهتر بشناسیـم و عملأ کاربرد آن را تجربه کنیم.
 
اکنکار ریشه باستانی دارد
 
ریسمان زرین مشترکی که اک نام دارد، تمام تعالیــم معنوی را به یکدیـگر پیوند می دهد. آن را روح القدس، کلمهء الهـی و جریان مسموع حیات نیز نامیده اند.
اگرچه تعالیم اکنکار ریشهء باستانی دارند ولی درحقیقت ازمحدودهء زمان فراترند. این تعالیم کلام زنده اند و از لابلای کتاب ها، در رویا و بیـداری با ما سخن می گویند. از آغاز تمدن، روح القـدس الهـام بخش بشریت بوده و او را در جهت ادراک معنوی یاری کرده است. 
 
کتاب اصلی اکنکار، شریعت ـ کی ـ سوگماد (طریـق مقـام جـاودان) است.
 
آموزگار تعالیـم اکنکار، استاد درقید حیات است این طریق هیچگاه از استاد بی نصیب نبوده است. به همین دلیـل اکنکارهمـواره خالص ودر تنـاسب با سطح آگاهی روزعرضه می شود. درآموزه های اک ازمشاجرات ومباحثات نظری وسیاسی که تا این حد در تشکیلات بزرگ فراگیرهستند پرهیز شده
و بدیـن وسیـله فرصت مناسبـی جهـت دیـدار بااستـاد واستماع سخنـان وی فراهم می گـردد. استـاد کسی است که طـریق خودشنـاسی وخداشنـاسی را طی نموده است.
 
  
برای ادارهء زندگی باید با نظم و انظباط و اشتیاقی راستین برای تجربهء خداوند بدان افزوده گردد. تجربهء نور و صوت زندگی را غنی تر نموده، به مـا فرصتـی عطـا می کنـد تا مشکـلات روزمره را از زاویـه ای مثبـت بنگریم.